سفارش تبلیغ
صبا ویژن

asemankhodam

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جوک واس ام اس های بامزه

 جوک واس ام اس های بامزه

قل مراد میره ماشینش رو بیمه کنه آقاهه بهش میگه : خداکنه هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی . قل مراد می گه الهی تو هم از این پول خیر نبینی !

قل مراد دعا میکرده میگفته: خدایا مرا نیامرز ...

ازش می پرسن چرا اینجوری دعا می کنی؟

میگه: دارم شکسته نفسی می کنم 

قل مراد  میره مشهد پیش امام رضا میگه : یا امام جعفر قاسم، چطور دلشون اومد با شمشیر بزنن تو فرقت، کی زهر ریخت تو غذات، در قلعه خیبر رو چطوری کندی، چطور همه ی عمرت رو تو زندون تونستی بگذرونی، حالا کی ظهور میکنی؟؟

ترکه تو آتیش سوزی می سوزه پزشکان اعلام می کنند 10% سوختگی 90%کوفتگی!میرن تحقیق می کنند می بینن دوستاش با بیل خاموشش کردن.

 به ابادانیه میگن عراقیا چطوری شما رو شکنجه میکردن ؟
میگه نگو نگو دست و پامون رو میبستن نوار بندری میذاشتن

 

معلم فلسفه یک صندلی می گذاره وسط کلاس

و به شاگردانش میگه : شما باید یک مقاله بنویسید

و در آن ثابت کنید که این صندلی وجود ندارد !

یکی از شاگردان دو کلمه می نویسه و ورقه شو می ذاره رو میزش

و بعد از اینکه معلم ورقه ها را تصحیح می کنه اون بهترین نمره رو می گیره!

می دونید چی نوشته بوده ؟



نوشته بوده : کدوم صندلی ؟!!!

یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده

اینه که این آتشنشان های محترم ،

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

غضنفر یه رستوران باز می کنه

ولی هر روز ظهر خودش می رفته بیرون غذا می خورده

بهش میگن چرا همین جا غذا نمی خوری ؟

میگه : آخه نامرد خیلی گرون میده !!!